سلام بوزینه جان!
مدتها بود از تو خبری نداشتم. خودم هم که باید کلاه راه بندازم بالاتر، چون راحتی نوشتن در فکر و خیال تنبلم کرده و کمتر سراغ قلم و کاغذ میرم!
دیشب موقع شام، مادر ببرم گفت: گوجهها اصلا مزه ندارن.
یادم اومد از چند نفر شنیدم قدیما گوجه خشک میکردن، چون زمستونها دیگه گوجه تازه نبود. بعضی خانوادهها اصلا گوجهای نداشتن و غذاها بدون این عزیز خوشرنگ آماده میشد.
ما جنگلیها میدونیم که بعضی میوهها فقط بعضی فصلها یا حتی ماههای خاص ثمر میدن. توت فرنگی و گوجه سبز روزهای کمی مهمون بازار هستن. هندوانه دوره خاصی طعم طبیعی داره و ذرت یه قوت تابستونیه. این چیزیه که همه میدونیم، اما شاید به این فکر نکردیم چرا بهار رو دوره تولد طبیعت می دونیم؟ دوره زایش و زندگی و رشد؟
بهار فصلیه که زمین مثل خرسی که خواب بوده، تکون میخوره و بیدار میشه (دوست قهوهای آتشینمزاجمون یادت هست؟). درختها شکوفه میزنن، علفها رشد میکنن و نعمتهای طبیعت زیاد میشن. با این حال، امروز برای اولین دقت کردم که این دوره رزق و برکت خیلی از میوهها و خوردنیها رو شامل نمیشه. بعضی چیزها زمان یا بهتره بگیم بهار خودشون رو دارن. یه چیز بدیهی و آشکار که همه میدونیم. ولی آیا همه ما، به این فکر کردیم که شاید بهار ما و دیگری یکی نباشه؟
یه نفر تو درد شکوفا میشه، یه نفر در دل اضطراب و نگرانی سفر میکنه، یه نفر باید آوارگی بکشه و از این جنگل به اون کوه بره، یکی دیگه تو یه قلمرو کوچیک میمونه و اونجا جوونه میزنه. بوزینه سرخ عزیز نمیدونم شما هم به جمع اینستاگرام پیوستی یا نه. اونجا متنی هست که هر وقت کسی به خواستهاش نمیرسه، اون رو پست میکنه: میگن یه نفر تو ۲۳ سالگی ازدواج میکنه ۵ سال بعدش بچهدار میشه، یه نفر تو ۲۸ سالگی ازدواج میکنه و یه سال بچهدار میشه، اونی که موی فر داره میگه کاش موی لخت داشتم، اونی که موهاش لخته میره موهاش رو صاف میکنه و .... . این جمله بهار آدمها فرق میکنه چیزی شبیه همین متنه، ولی به زبان و بیان دیگهای!
چند وقت پیش آهنگهای فیلم «هری پاتر و زندانی آزکابان» رو دانلود کردم. قطعه A window to pastمنو گیر انداخت اونقدر که چند روز مدام تکرار میشد. و الان فهمیدم که زمان 2:15 تا 2:27 این قطعه، شبیه 1:23 تا 1:45 قطعه golden hall از فیلم دو برج از ارباب حلقههاست! تا کشفی دیگر بدرود! تو رو به هوای گرم و خوشایند استواییات میسپارم!